به‌مناسبت هفته حقوق بشر آمریکایی منتشر شد؛

 

(Saturday, July 1, 2017) 09:33

بارها دیده شده است، امروز هم مکرراً دیده می‌شود، که قدرتهای مستکبر عالم، آن وقتی که پای مسلمانها در میان است، چشم بر روی هر جنایتی که علیه مسلمانها انجام شود، می‌بندند.

 

به گزارش پایگاه تخصصی مسجد ، در چند سال گذشته ششم تا دوازدهم تیر ماه به توصیه مقام معظم رهبری به نام هفته «حقوق بشر آمریکایی» نامگذاری شده است.

به همین مناسبت پنجاه و سه نکته در باره حقوق بشر مورد ادعای غرب و حامیان وی که توسط رهبر معظم انقلاب به مناسبت‌های مختلف عنوان شده است بهمراه آدرس و زمان آن برای استفاده علاقه‌مندان ارائه شده است. 

1. شوخی زشتی است که بانی بیشترین ترورها و به راه اندازنده‌ی بیشترین کودتاها و تولیدکننده‌ی مهلک ‌‌ترین سلاحها و پشتیبانی ‌‌کننده‌ی خطرناک ‌‌ترین تروریستها، مدّعی رهبری مبارزه‌ی بحقِّ جهانی با تروریسم باشد
پیام به کنگره‌ی عظیم حج، 30/11/1380

2. امریکا در همه جنایاتی که امروز در فلسطین اتّفاق می‌افتد، شریک جرم است
در خطبه‌های نمازجمعه، 16/1/1381

3. الان بیشترین کشته‌های لبنان - آن طور که به ما خبر داده‌اند - کودکان هستند؛ صهیونیستهای بچه‌کُش! ببینید فاجعه، چقدر آشکار و بیّن است! چقدر گناه، بزرگ است! چقدر حقیقت روشن است!
در دیدار پرسنل و فرماندهان ارتش‌، 28/1/1375

4. اگر در داخل سرزمینهای فلسطین اشغالی کوچکترین آبی از آب تکان بخورد، فوراً رئیس جمهور امریکا از «کاخ سیاه» سر بیرون می‌آورد و حرفی میزند، برای این‌که با پیش کرده‌ها و سگهای دست‌آموز اسرائیلی خود، هماهنگی کرده باشد.
در دیدار پرسنل و فرماندهان ارتش‌، 28/1/1375

5. زوال تمدّنها معلول انحرافهاست. تمدّنها بعد از آن‌که به اوجی رسیدند، به خاطر ضعفها و خلأها و انحرافهای خود رو به انحطاط میروند.
در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه، 14/7/1379

6. ما نشانه‌ی این انحطاط را امروز در تمدّن غربی مشاهده میکنیم، که تمدّنِ علم بدون اخلاق، مادیّتِ بدون معنویّت و دین و قدرتِ بدون عدالت است.
در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه، 14/7/1379

7. وقتی که بتدریج تظاهرات اوج میگیرد، مردم در همه جا بلند میشوند، صدای اعتراضها بلند میشود؛ آن دستگاههایی که مدّعی طرفداری از حقوق بشرند، مدّعی اطّلاع‌رسانی ‌‌اند، آن وقت مجبور میشوند یک اطّلاعی، آن هم البته ناقص و نه کامل، یکجانبه و نه عادلانه، به سود غاصب (رژیم صهیونیستی) و نه به سود مردم مظلوم بدهند! اینها همه نشانه‌های شکست و انحطاط تمدّن غرب است.
در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه، 14/7/1379

8. امروز در دنیا کسی نیست که باور کند آمریکا دنبال حقوق بشر است، دنبال حقوق ملتها است؛ یا رژیم صهیونیستیِ نسل‌کش و کودک‌کش دنبال اجرای دموکراسی در کشورهای دنیاست.
در دیدار کارگزاران نظام، 3/5/1391

9. پرونده‌ی آمریکا، پرونده‌ی رژیم صهیونیستی، پرونده‌ی همین چند قدرت که در مقابل جمهوری اسلامی قرار دارند، از لحاظ مسئله‌ی حقوق بشر و طرفداری از حقوق ملتها و حقوق انسانها، پرونده‌ی بسیار سیاهی است. شصت سال نسل‌کشی در فلسطین، نقض حقوق بشر نیست؟
در دیدار کارگزاران نظام، 3/5/1391

10. چه مصیبتی از این بالاتر که دولت‌های مسلمان که باید در برابر رژیم غاصب و کافر و محارب، از مردم مظلوم غزه حمایت می‌کردند، رفتاری پیشه کنند که مقامات جنایتکار صهیونیست، گستاخانه آن‌ها را هماهنگ و موافق با این فاجعه‌آفرینیِ بزرگ معرفی کنند؟
پیام به‌مناسبت فاجعه‌ی غزه در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی، 8/10/1387

11. سئوال من از رسانه‌ها و روشنفکران جهان اسلام و به ویژه جهان عرب آن است که تا چه هنگام به مسئولیت رسانه‌یی و روشنفکری خود بی‌تفاوت خواهید ماند؟ آیا سازمان‌های حقوق بشرِ رسوای غرب و شورای باصطلاح امنیت سازمان ملل بیش از این هم ممکن است رسوا شوند؟
پیام به‌مناسبت فاجعه‌ی غزه در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی، 8/10/1387

12. باید رژیم صهیونیستی به وسیله‌ی دولت‌های مسلمان مجازات شود. سران آن رژیم غاصب باید به جرم این جنایت و نیز محاصره‌ی طولانی مدّت، شخصاً محاکمه و مجازات شوند.
پیام به‌مناسبت فاجعه‌ی غزه در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی، 8/10/1387

13. به نظر من این مسئولان و سیاستمداران اروپائی و آمریکائی قدری بایستی شرم و حیا را هم برای خودشان وظیفه بدانند.
خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، 29/3/1388

14. بارها دیده شده است، امروز هم مکرراً دیده می‌شود، که قدرتهای مستکبر عالم، آن وقتی که پای مسلمانها در میان است، چشم بر روی هر جنایتی که علیه مسلمانها انجام شود، می‌بندند.
در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد امیرالمؤمنین(ع)، 17/5/1385

15. کشتن مردم مظلوم جرم بزرگی است و فرقی نمی‌کند که این جرم را چه کسی مرتکب شود.
در خطبه‌های نمازجمعه‌، 28/5/1384

16. قدرت سلطه ‌‌گر و زورگو کارش با تهدید پیش میرود و ملتهای دنیا و خیلی از دولتها متأسفانه در مقابل تهدیدهای اینها کوتاه می ‌‌آیند و اینها را بیشتر بر امورِ خودشان مسلط میکنند.
در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی، 1/1/1384

17. تا آن جایی که بنده اطلاع دارم، هیچ دولتی را نمی شناسم که به قدر دولت امریکا ناقض حقوق بشر باشد.
در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی، 1/1/1384

18. نقض حقوق بشر در امریکا و به ‌‌وسیله ‌‌ی امریکایی ‌‌ها در دنیا از همه ی کشورها بیشتر است؛ اما مردم دنیا و همچنین ملت ایران و دولت ایران و نظام اسلامی را به نقض حقوق بشر متهم میکنند!
در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی، 1/1/1384

19. کسانی که دم از مقابله و معارضه‌ی با استبداد میزنند، خودشان مستبدترین مردم دنیا هستند؛ در قضیه‌ی فلسطین هم مقصر اصلی برای حل ‌‌نشدن مسأله‌ی خاورمیانه، امریکایی ‌‌ها هستند
در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، 19/11/1383

20. شما سگ هاری را که پنجه به کودک و پیر و زن و مرد و نظامی و غیرنظامىِ فلسطینی میزند، دارید حمایت و تقویت میکنید؛ معلوم است که مسأله‌ی خاورمیانه به این ترتیب حل نخواهد شد.
در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، 19/11/1383

21. امروز جامعه‌ی بشری به حدی رسیده است که معنای استبداد بین‌المللی را میفهمد و سنگینىِ این بار سیاه و خسارتبار را بر دوش خود حس میکند.
در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، 19/11/1383

22. امروز کشته شدنِ جوان، کودک، پیرمرد و پیرزن فلسطینی و غیرمسلح فلسطینی یک کار روزمره شده؛ این چیز عجیبی است؛ این حادثه یی است که واقعاً تاریخی است؛ این در تاریخ خواهد ماند.
در خطبه‌های نمازجمعه‌، 15/8/1383

23. صبر و استقامت افسانه ‌‌ای ملت فلسطین در تاریخ می ماند.
در خطبه‌های نمازجمعه‌، 15/8/1383

24. دولتهای امریکایی دستشان تا مرفق در خون فلسطینی ها فرورفته. اگر بنا باشد دادگاهی درباره ی فلسطینی ها حکم بکند، متهم آن دادگاه فقط شارون و صهیونیست ها نیستند، بلکه متهم آنها امریکا و همین بوش و دارودسته ی بوش و حکومتهای امریکا هم هستند؛ اینها هم در همان ردیف اول اتهامند.
در خطبه‌ها نمازجمعه‌، 15/8/1383

25. تجاوز، زورگویی، قتل‌عام، قلدری، نادیده گرفتن حق یک ملت در کشور خود، تشویق کننده‌ی مقاومتهای مردمی و رشد دهنده‌ی احساس گرایش به تروریسم در میان همین ملتهاست.
در دانشگاه علوم انتظامی‌، 15/7/1383

26. دنیایی که چشم را بر این جنایتهای وقیحانه می‌بندد، نمی‌تواند ادعا کند که طرفدار حقوق بشر است و نمی‌تواند امیدوار باشد که خواهد توانست با تروریسم روبه‌رشد در دنیا مقابله کند؛ اینها مشوق تروریسمند.
در دانشگاه علوم انتظامی‌، 15/7/1383

27. آمریکا صریحاً خود را در تجاوز به کشورها و ملت ‌‌ها ذیحق می ‌‌شمارد.
پیام به کنگره‌ی عظیم حج، 8/11/1382

28. این رفتارهای عصبی و شرارت آمیز، بیش از آنکه برخاسته از قدرت و اعتماد به نفس باشد، ناشی از سراسیمگی و وحشت است.
پیام به کنگره‌ی عظیم حج، 8/11/1382

29. آنان بیداری اسلامی را حس می کنند و از فراگیری اندیشه «اسلام سیاسی» و حاکمیت اسلام بشدت احساس خطر می کنند.
پیام به کنگره‌ی عظیم حج، 8/11/1382

30. آنان از فکر روزی که امت اسلامی یکپارچه و امیدوار، بپاخیزد به خود می لرزند.
پیام به کنگره‌ی عظیم حج، 8/11/1382

31. مهمترین مسأله در مسائل خارجی ما - که به مسأله کنونی کشور ما هم ارتباط مستقیم دارد - فلسطین است.
در دیدار جمعی از کارگران و معلمان، 11/2/1381

32. مسأله فلسطین فقط مسأله یک ملت نیست؛ مسأله حاکمیت دیکتاتوری بین‌المللی و حاکمیت زور است.
در دیدار جمعی از کارگران و معلمان، 11/2/1381

33. کیست که منظره حمل پُراحساس کودکِ یکی دو ساله‌ای را که کشته شده است، ببیند و بتواند راحت بخوابد؟
در دیدار جمعی از کارگران و معلمان، 11/2/1381

34. کیست که محاصره مردم را در خانه‌ها و کوچه‌ها و خیابانها و شهرهایی که متعلّق به آنهاست و زمینی که استخوان اجداد آنها قرنهاست در آن دفن است، ببیند و متأثّر نشود؟
در دیدار جمعی از کارگران و معلمان، 11/2/1381

35. آلام مردم فلسطین، آلام و دردها و رنجهای ماست.
در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی، 7/10/1379

36. امروز فریاد ملت فلسطین بلند است که یاللمسلمین! جواب این فریاد، بر تک تک مسؤولان دولتهای اسلامی واجب و لازم است؛ خدای متعال آنها را مؤاخذه خواهد کرد.
در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی، 7/10/1379

37. این غدّه سرطانی و شجره خبیثه‌ای که در آن‌جا گنجانده شده است، امروز تهدیدی علیه موجودیّت و هویّت همه کشورها و دولتهای اسلامی است.
در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی، 7/10/1379

38. کمک به فلسطین باید صورت گیرد؛ چاره‌ای نیست. اگر ما نکنیم، بلاشک کسانی پیدا خواهند شد که این کار را خواهند کرد؛ «فسوف یأتی اللَّه بقوم یحبّهم و یحبّونه»؛ این سنتِ الهی است.
در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی، 7/10/1379

39. ملتها در سایه پیمودن راه خداست که به رفاه و امنیت و آرامش و آگاهی و معرفت میرسند. بدبختی مردم دنیا به خاطر پیموده نشدن راه خدا و به خاطر راه طواغیت است.
در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه، 26/6/1376

40. در خبرها میگفتند بیست میلیون کودک بی ‌‌پدر و مادر یا شبیه بی ‌‌پدر و مادرِ آواره‌ی بدبخت و نیز صدها میلیون گرسنه در دنیا هست. طاغوتها هستند که انسانها را این‌طور دچار چنین بدبختیهایی میکنند.
در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه، 26/6/1376


41. دانش بدون معنویّت و اخلاق، بمب اتم میشود، به جان بیگناهان می ‌‌افتد؛ اسلحه میشود، غیر نظامیان را در لبنان و فلسطین اشغالی و دیگر مناطق عالم هدف قرار میدهد؛ مواد کشنده شیمیایی میشود، در حلبچه و بقیه نقاط عالم، زن و کودک و مرد جوان و انسان و حیوان را به نابودی میکشد!
در دیدار جمعی از پرستاران، 19/6/1376

42. در تاریخ، قضایایی مثل قضایای حمله مغول و هلاکوخان، تعجّب انسان را برمی ‌‌انگیزد که «آیا ممکن است جماعتی این‌قدر قساوت به خرج داده باشند؟!» اما این حوادثِ تاریخی، امروز در مقابل چشم بشر اتّفاق می ‌‌افتد.
در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی انتظامی، 21/4/1374

43. نظامهای غربی، تمدّن غربی و مدّعیانِ غربی قادر نیستند اداره دنیا را به دست گیرند. حق ندارند که ادّعای حاکمیت بر حدود شش میلیارد بشر و کشورهای سراسر عالم را بکنند؛ چون نمیتوانند خودشان را اداره و امنیت خودشان را تأمین کنند و از بزرگترین فجایع بشری جلوگیری نمایند.
در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی انتظامی، 21/4/1374


44. جلودار این تهاجم همه جانبه به اسلام، شیطان بزرگ یعنی دولت ایالات متحده‌ی امریکا است.
پیام به کنگره عظیم حج، 25/2/1373

45. صهیونیستها هم که خشن‌ترین مردم دنیا هستند، با حمایت امریکایی ‌‌ها این حرکت را میکنند.
در مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری، 12/5/1372

46. نظام سلطه برای همه‌ی دنیا و به عوض همه‌ی ملتها تصمیم میگیرد. نمونه‌ی دیروز آن هیروشیماست و امروز هم رئیس جمهور امریکا به کار هولناک اسلاف خود افتخار میکند.
در مجمع عمومی سازمان ملل، 31/6/1366

47. در سازمان ملل دو تبعیض ناروا هست؛ حق وِتوُ و عضویت دائم در شورای امنیت؛ این دو تبعیض باید برداشته شود.
در مجمع عمومی سازمان ملل، 31/6/1366

48. اگر جنبش [غیرمتعهدها] بتواند اشغال نظامی یکی از کشورهای عضو را تحت هر بهانه تحمل کند، به واضحترین شکل از اصول خود منحرف شده است.
در هشتمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد، 14/6/1365

49. امت اسلامی باید به خروش آید و سران اسلامی باید خشم ملتهای خود را به رخ رژیم غاصب بکوبند.
پیام به امت بزرگ اسلام در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه، 12/12/1386


50. ملتها و دولتهای اسلامی ندای مظلومیت فلسطینیان مظلوم را به سراسر جهان برسانند و وجدانهای خفته را بیدار کنند.
پیام به امت بزرگ اسلام در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه، 12/12/1386


51. آیا ملت امریکا می‌داند که زمامدارانش اینگونه همه‌ی حرمتهای بشری را در پیش پای صهیونیستها قربانی کرده‌اند؟
پیام به امت بزرگ اسلام در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه، 12/12/1386

52. آیا ملتهای اروپایی باخبرند که تسلط سرمایه‌داران صهیونیست بر کشورهای آنان کار سیاستمدارانشان را به کجا کشانده است؟
پیام به امت بزرگ اسلام در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه، 12/12/1386

53. رئیس‌جمهور جدید آمریکا هم که با شعار تغییر در سیاست‌های دولت بوش بر سر کار آمده است، از تعهد بی‌قید و شرط به امنیت اسرائیل دم می‌زند؛ یعنی دفاع از تروریسم دولتی، دفاع از ظلم و زورگوئی، دفاع از قتل عام صدها مرد و زن و کودک فلسطینی...
در چهارمین کنفرانس حمایت از ملت فلسطین،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۲۰:۲۸
نادر حقانی
 
گزارش خبری کیهان

 

پیگیری پیشنهاد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب در نامگذاری هفته دوم تیرماه تحت عنوان «هفته حقوق بشر آمریکایی» توسط سازمان‌های ذیربط می‌تواند مقدمه‌ای باشد بر نمادسازی سیاست‌ها و اقدامات ضدحقوق بشری آمریکا در جهان.

سرویس سیاسی-

با توجه به حمایت تمام قد نظام سلطه از رژیم پهلوی، پیروزی انقلاب اسلامی برای بسیاری از سیاسیون غربی کاملا غیرمنتظره بود. به‌عنوان مثال، جیمی کارتر رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده در خاطرات خود می‌نویسد: «من از رئیس وقت سازمان سیا که به ‌دلیل پیروزی انقلاب اسلامی از کار برکنار شد پرسیدم: یعنی شما با این همه آدمی که در دنیا دارید، با این همه تجهیزات فوق پیشرفته، با این همه بودجه‌ای که صرف می‌کنید، نتوانستید انقلاب مردم ایران را پیش‌بینی کنید؟ او در پاسخ گفت: آنچه در ایران روی داده است یک بی‌تعریف است، کامپیوترهای ما آن را نمی‌فهمند!
از همین روی، نظام جمهوری اسلامی ایران از روزهای آغازین شکل‌گیری مورد هجمه ناجوانمردانه دشمن قرار گرفت. یکی از راه‌هایی که در طول عمر انقلاب اسلامی همواره توسط دشمنان داخلی و خارجی به سرکردگی آمریکا مورد استفاده قرار گرفت، ترور بود. پرونده این اقدامات تروریستی قطورتر از آن است که در یک گزارش به آن پرداخته شود اما به نظر می‌رسد مقطع ششم تا 12 تیر را می‌توان هفته‌ای ویژه در این میان به شمار آورد.
سوء قصد نافرجام
 به آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای
در روز 6 تیرماه 1360 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که نمایندگی امام خمینی(ره) در شورای عالی دفاع و نیز امامت جمعه تهران را به‌عهده داشتند، در مسجد ابوذر تهران جهت پاسخ به پرسش‌های مردم پشت  تریبون قرار گرفتند، اما انفجار ضبط صوت بمب‌گذاری شده توسط گروهک تروریستی فرقان باعث شد از سمت راست بدن مورد اصابت  ترکش‌ قرار بگیرند. پس از انفجار، ایشان به بیمارستان منتقل شدند و مورد عمل جراحی قرار گرفتند. اراده خدا بر این تعلق گرفته بود که ایشان برای آینده نظام حفظ شوند و به عنوان افتخار جانبازان در خیل جانبازان انقلاب اسلامی قرار گرفتند. حضرت امام خمینى(ره) در پیامی به مناسبت سوءقصد نافرجام به ایشان فرمودند: «خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروه‌ها و اشخاص احمق قرار داده است و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند ملت فداکار را منسجم‌تر و پیوندها را مستحکم‌تر کردند.... اینان به کسی سوء‌قصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد، در گوش مسلمین جهان طنین‌انداز است.... من به شما خامنه‌ای عزیز تبریک می‌گویم که در جبهه‌های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند متعال سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم».
بمب‌گذاری دفتر مرکزی
حزب جمهوری اسلامی ایران
روز هفتم تیر ماه 1360 آیت‌الله دکتر بهشتی و تعدادی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در دفتر مرکزی این حزب جلسه‌ای داشتند. اما منافقین که منطقی جز ترور و خشونت نداشتند با بمب‌گذاری آیت‌الله بهشتی و 72 نفر از یاران ایشان که دارای مسئولیت‌هایی همچون نمایندگی مجلس، وزارت و ... بودند به شهادت رساندند. شهید مظلوم بهشتی از پیشتازان نهضت اسلامی بود و با درک و بینش عمیقی که از اسلام و مسائل روز داشت همواره در سنگرهای فرهنگی، علمی و مبارزاتی نقش مهمی ایفا نمود. حضرت امام خمینی(ره) در پیام خود به مناسبت شهادت ایشان فرمودند: «شهید بهشتی مظلوم زیست و مظلوم بود و خار چشم دشمنان اسلام بود».
 ترور آیت‌الله صدوقی
در یازدهم تیرماه 1361، آیت‌الله صدوقی- نماینده امام خمینی (ره) در استان و امام جمعه یزد- که به حق شیخ الشهدا و سومین شهید محراب نامیده شده است، در آخرین نماز جمعه‌اش که مصادف با دهم ماه مبارک رمضان 1402  بود، در حالی که جایگاه را ترک می‌کرد، توسط اعضای گروهک تروریستی منافقین به درجه رفیع شهادت نائل شدند.
 بمباران شیمیایی سردشت
عصر روز هفتم تیرماه سال 1366 شهر سردشت در حالیکه از شدت بمباران هوایی رژیم بعثی عراق تا حدی کاسته شده بود و در آرامش نسبی بسر می‌برد ناگهان غرش رعد آسای هواپیماهای جنگی دشمن،آرامش شهر رابه هم زد و در یک لحظه با انداختن بمب های ویرانگر  چند نقطه شهر را مورد اصابت قرار داد در چند لحظه اول مردم فکر می‌کردند بمباران عادی است و برای کمک به آسیب دیدگان در محل حاضر شدند ناگهان متوجه شدند  بوی متعفن گازهای شیمیایی به مشام می‌رسد همه وحشت‌زده به این طرف و آن طرف می‌دویدند زن ومرد،کوچک و بزرگ، پیرمرد و جوان در کوچه‌ها و خیابان‌ها و در زیرزمین خانه‌ها افتاده و صدای ناله همه جا را فرا گرفته، طفلان بی مادر وزنان و مردان داغدار از مصدوم شدن نزدیکان خود هراسان و بی مقصد به این سو و آن سو می‌دویدند. بیشتر کسانی که به محل اصابت بمب‌ها نزدیک بودند از ناحیه چشم آسیب‌دیده و از شدت درد به خود می‌پیچیدند و تعداد بسیار زیادی از مردم نیز به شهادت رسیدند.
جنایت سردشت سند رسوایی دولت‌هایی است که در پس شعارهای فریبنده دفاع از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم، رژیم بعثی عراق را در جنگ تحمیلی هشت ساله به ساخت و انبار سلاح‌های کشتار جمعی تشویق و تجهیز کردند.
 شلیک موشک به هواپیمای مسافربری توسط ناو آمریکایی
در ۱۲ تیرماه ۱۳۶۷، یک فروند هواپیمای ایرباس شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران، در پرواز از بندرعباس به مقصد دبی بر فراز آب‏‌های سرزمینی ایران در اطراف جزیره هنگام، به دلیل شلیک دو موشک از ناو آمریکایی «وینسنس» سقوط کرد و تمامی ۲۹۰ نفر مسافر و خدمه آن به شهادت رسیدند. ۱۱۸ نفر از این مسافران بی‏‌گناه، زن و کودک بودند.
پس از این جنایت هولناک، رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا در اقدامی شرم‌آور به فرمانده جنایتکار ناو وینسنس نشان افتخار داد.
موارد فوق تنها چند نمونه از جنایات بشری علیه ملت ایران است. این جنایات با واسطه و بی‌واسطه توسط دولت آمریکا صورت گرفت و مستندات بسیاری در رابطه با نقش آمریکا در این خصوص منتشر شده است.
پنج مورد مذکور همگی در هفته‌ای خاص رخ داده است. رهبر معظم انقلاب در 6 تیرماه سالجاری در دیدار خانواده‌های شهدای هفتم تیر و جمعی از خانواده‌های شهدای استان تهران فرمودند: «امروز کشور به شناخت دشمن نیاز دارد... دشمنان جهانی که خودشان را به‌وسیله‌ انواع و اقسام اقلام آرایشیِ رسانه‌ای و تبلیغاتی بزک می‌کنند و در مقابل چشم قرار می‌دهند، بشناسیم؛ آمریکا را بشناسیم. در همین چند روز مشاهده کنید: فردا هفتم تیر است، حادثه‌ حزب اتّفاق افتاده است؛ در سال ۶۶ در همین روز هفتم تیر، حادثه‌ بمباران شیمیایی سردشت اتّفاق افتاده است؛ بله، صدّام آن کار را کرد، امّا پشت سر صدام چه کسی بود؟ آمریکایی‌ها بودند، غربی‌ها بودند، همان کسانی بودند که بمب‌های شیمیایی را به او دادند، چراغ سبز هم به او دادند و در مقابل این جنایت بزرگ و این قتل‌عام عجیب سکوت هم کردند؛ در روز یازدهم تیر چند روز بعد ترور شهید صدوقی است که این هم کار همین جنایتکاران است؛ در روز دوازدهم تیر چند روز بعد از این حادثه‌ اسقاط هواپیمای ایرباس بر روی خلیج‌فارس است...اگر طراح این حوادث هم سرویس‌های امنیّتی آمریکا و غرب نبودند، حدّاقل کمک‌کننده بودند؛ حداقل تشویق‌کننده بودند. این دشمن‌ها را بشناسیم. به تعبیر بعضی دوستان، خوب است این هفتم تا دوازدهم تیر را هفته‌ «حقوق بشر آمریکایی» اعلام بکنیم».
البته مقام معظم رهبری در بیان مصادیق جنایات آمریکا در تیرماه، بزرگوارانه از موضوع ترور خویش عبور کرده و از ذکر آن پرهیز کردند.
 آمریکا، بزرگترین ناقض حقوق بشر
حال بازخوانی ماجراهای پر فراز و نشیب این هفته چه پیامدهایی دارد؟ با توجه به رویارویی جمهوری اسلامی ایران با آمریکا بر سر میز مذاکرات هسته‌ای نباید فراموش کنیم که با چه کسانی سر میز مذاکره‌ایم. آمریکا همچنان رفتارهای ضدبشری را با ابزارهای متفاوت ادامه می‌دهد. تحریم و تهدید دو نمونه از ابزارهای فعلی آمریکا در مواجهه با ملت ایران است.
در حال حاضر رژیم غاصب صهیونیستى به پشتوانه‌ آمریکا به جنایات گسترده‌ای دست زده است. علاوه بر این، زندان گوانتانامو و ابوغریب،حمله به مردم بی‌گناه توسط هواپیماهاى بى‌سرنشین در افغانستان و پاکستان و تجهیز گروهک‌های تروریستی در غرب آسیا و حمایت همه‌جانبه از جنایات این گروهک‌ها نیز از جمله اقدامات ضدبشری آمریکا می‌باشد.
 این امر برکسی پوشیده نیست و حقیقت بسیار روشن و آشکاری است که ایالات متحده به دلیل دخالت‌های خود در امور مناطق دیگر و عدم رعایت حریم ملی و تجاوز به حقوق آنها به عنوان بزرگترین کشور ناقض حقوق بشر در جهان شناخته شده است.
 این کشور استعمارگر که همواره خود را به عنوان پایه‌گذار حقوق بشر و ناجی کشورهای جهان معرفی می‌کند، حتی در خاک خود نیز به اقدامات ضدبشری دست می‌زند. نژادپرستی در ایالت‌های مختلف آمریکا اکنون به مصداقی روشن از نقض حقوق بشر تبدیل شده است و سیاه‌پوستان تنها به دلیل رنگ پوستشان توسط پلیس این کشور مورد حمله قرار گرفته و به قتل می‌رسند و حتی دادگاه نیز قاتلان را تبرئه می‌کند!
واقعیت آن است که اکنون حقوق بشر به ابزاری در دست آمریکا برای فشار بر کشورهای مستقل بدل شده و گزارش جدید حقوق بشر آمریکا علیه کشورمان، جدیدترین مصداق این روش می‌باشد.
پیگیری اشاره رهبر معظم انقلاب در نامگذاری هفته دوم تیرماه تحت عنوان هفته حقوق بشر آمریکایی، توسط سازمان‌های ذیربط می‌تواند مقدمه‌ای باشد بر نمادسازی سیاست‌های ضدحقوق بشری آمریکا در جهان.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۲۰:۲۷
نادر حقانی

 

دبیرخانه مردمی حقوق بشر آمریکایی فراخوان پنجمین دوره جشنواره علمی و هنری «افشای حقوق بشر آمریکایی» را اعلام کرد.

به گزارش روابط عمومی دبیرخانه مردمی افشای حقوق بشر آمریکایی، دکتر اسماعیل آجرلو دبیر این جشنواره ضمن اعلام این خبر افزود: این دبیرخانه مردمی پنجمین دوره جشنواره حقوق بشر آمریکایی را در گرایش‌های هنری و رسانه‌ای به همراه اولین مسابقه ملی حقوقی یا موت کورت را با موضوع «تروریسم هنری- رسانه ای آمریکا» فراخوان نموده است.

آجرلو افزود: موضوع محوری این دوره تروریسم هنری- رسانه‌ای پیرامون ترور سپهبد شهید سلیمانی است که به شکل ویژه به عملکرد اینستاگرام در حذف و سانسور آثار هنری و رسانه‌ای در ایام شهادت شهید سلیمانی می پردازد.

مسئول دبیرخانه مردمی حقوق بشر آمریکایی ادامه داد: مهلت ثبت نام گروه‌های علمی و حقوقی برای شرکت در مسابقه ملی مطالبه گری حقوقی پیرامون تروریسم هنری- رسانه‌ای آمریکا در ایام ترور شهید سلیمانی تا روز ۲۵ تیر ماه است. در بخش هنری و رسانه‌ای نیز گروه‌های کارشناسی ضمن رصد بهترین آثار هنری و رسانه‌ای در موضوع شهادت شهید سلیمانی، برگزیدگان را مشخص و تقدیر خواهند نمود.

گفتنی است علاقمندان جهت کسب اطلاع از پنجمین دوره جشنواره علمی- هنری افشای حقوق بشر آمریکایی و همچنین شرکت در مسابقه ملی یا موت کورت تروریسم هنری رسانه‌ای آمریکا می‌توانند به دبیرخانه مجازی به آدرس  www.us-humanrights.com مراجعه نمایند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۲۰:۲۵
نادر حقانی
بخش اول/دفاع پرس گزارش می‌دهد؛

 

بازخوانی ماجراهای پر فراز و نشیب جنایات آمریکا علیه ملت ایران در هفته پیش رو، سیاهه از فجایع و ظلمات را به ذهن هر انسان آزاده‌ای متبادر می‌کند که بی‌درنگ نام آمریکا در آن به عنوان بزرگترین ناقض حقوق بشر در جهان برجسته می‌شود.
 
کد خبر: ۸۹۰۲۵
 

بازخوانی جنایت‌های حقوق بشر آمریکایی در جهان+ تصاویر

به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، بازخوانی ماجراهای پر فراز و نشیب جنایات آمریکا علیه ملت ایران در هفته پیش رو، سیاهه از فجایع و ظلمات را به ذهن هر انسان آزادهای متبادر میکند که بیدرنگ نام آمریکا در آن به عنوان بزرگترین ناقض حقوق بشر در جهان برجسته میشود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز روز ششم تیرماه سال گذشته در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و جمعی از خانوادههای شهدای استان تهران، به حق با یادآوری این موضوع، پیشنهاد نامگذاری هفتم تا دوازدهم تیر ماه را به عنوان هفته «حقوق بشر آمریکایی» ارائه نمودند.

اما اهمیت این هفته چیست؟ و چه پیامدهایی باید داشته باشد؟ با توجه به رویارویی جمهوری اسلامی ایران با آمریکا بر سر میز مذاکرات هستهای نباید فراموش کنیم که با چه کسانی سر میز مذاکره نشستهایم. آمریکا همچنان رفتارهای ضدبشری را با ابزارهای متفاوت ادامه میدهد. تحریم و تهدید دو نمونه از ابزارهای فعلی آمریکا در مواجهه با ملت ایران است. همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز همواره بر شناخت دقیق دشمن تاکید ویژه کردند.

جهان امروز در حالی گام به عرصه هزاره سوم نهاده است که حمایت از حقوق بشر بسان یکی از کلیدیترین خواستههای جامعه جهانی است و این کلیدواژه هر روز بارها و بارها از زبان حاکمان و سردمداران جهان شنیده میشود، و این در حالی است که بسیاری از قدرتهای بینالمللی تنها از آن به عنوان ابزاری جهت تثبیت و یا ارتقای موقعیت بینالمللی خود استفاده میکنند. یکی از این قدرتها دولت آمریکا است که همواره خود را ابرقدرتی جهانی در عصر کنونی میپندارد و ظاهرا خود را در صف اول حمایت از حقوق بشر قرار داده است.

پرونده جنایات آمریکا، نه فقط در موضوع ایران به عنوان یک قدرت برتر منطقهای و تهدید کننده منافع آنها در منطقه، بلکه در تمام اقصی نقاط جهان آنهم نه در یک دوره، بلکه از آغاز تولد این شیطان بزرگ بسیار قطور و سنگین شدهاست. از کشتار سرخپوستان و استعمار سیاهان و دوران سیاه بردهداری که بگذریم، جنگهای جهانی عرصه جدی تبلور نقض حقوق بشر و زیرپا گذاشتن انسانیت توسط آمریکاست.

آمریکا با حضور در جنگ دوم جهانی که به مرگ 52 میلیون نفر منجر شد از عاملین وقوع بسیاری از کشتارهای این واقعه غمناک محسوب میشود. علاوه بر درگیری با نیروهای وابسته به جناح آلمان، نیروهای آمریکایی بارها اقدام به انجام کشتارهای غیر انسانی کردهاند، بطور مثال نیروهای این کشور در سال 1945 تمام آلمانیهای به اسارت گرفته شده در داخائو را تیرباران کردند که به مرگ صدها تن انجامید.

همچنین در بمباران شهر درسدن در غرب آلمان 5500 بمبافکن نیروی هوایی بریتانیا و نیروی هوایی ارتش آمریکا 3900 تن بمب انفجاری قوی و بمبهای آتشزا را طی 4 یورش، در کمتر از 15 ساعت بر روی شهر ریختند و 34 کیلومتر مربع از شهر را ویران کردند. در آتشسوزی بزرگی که در نتیجه بمباران رخ داد، بقایای شهر نیز نابود شد. تعداد کشته شدگان حاصل از این بمباران از 34 هزار نفر تا 134 هزار نفر گفته شده است که اکثر قریب به اتفاق آنان غیر نظامی بودند.

انفجار اتمی در دو شهر هیروشیما و ناکازاکی را شاید بتوان یکی از بزرگترین جنایتهای تاریخی آمریکا قلمداد کرد که به مرگ آنی 220 هزار تن منجر شد. صدها هزار تن نیز طی سالهای پس از آن بر اثر تاثیرات آن فاجعه دچار بیماریهای حاد شدند. فاجعه فوق در سال 1945 و در پی تسلیم نشدن ژاپن در جنگ دوم جهانی از سوی آمریکا صورت پذیرفت.

هیروشیما

بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی تا به امروز تنها موارد استفاده جنگی از سلاح هستهای در جهان است. از ویرانیهای جنگ دوم جهانی، تنها دو کشور آمریکا و شوروی به عنوان قدرتهای نو ظهور جهانی سر برآوردند و توانستند نقش عمدهای در تصمیمگیریهای جهانی بعد از این اتفاق داشته باشند.

نبرد آمریکا در ویتنام شاهد بیشترین کشتارها پس از جنگ دوم جهانی بودهاست که در آن قریب به 2.5 میلیون نفر که عمدتا غیرنظامیان ویتنامی اعم از زن و کودک بودهاند، کشته شدهاند. مدارک مستندی در خلال این تنش (1955 تا 1975) و پس از آن به ثبت رسیده که حاکی از تجاوزهای گسترده نیروهای آمریکا قبل از کشتار زنان ویتنامی و قطعه قطعه کردن آنها و  قطع عضوشان بوده است.


ویتنام 

همچنین آمریکاییها در دهههای اخیر نیز، با به راه انداختن جنگهای عراق و افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم، آتش ناامنی و بیثباتی در منطقه خاورمیانه را برای سالهای متمادی افروخته نگه داشتهاند. آتشی که روز به روز بر هیزم آن افزوده شده و شعلههای سوزانش حتی دامن خود آمریکاییها و اروپاییان را نیز گرفتهاست.

نیروهای آمریکا در سال 2001 و در راستای آنچه مبارزه با تروریسم و مقابله با نیروهای القاعده نامیدند، مبادرت به اشغال افغانستان کردند. در خلال این جنگ و سالهای پس از آن بارها اقدامات خشونتآمیز و غیر انسانی از سوی نیروهای این کشور صورت پذیرفت که صدای رئیس جمهور افغانستان را نیز در آورد. در طول این سالها صدها هزار شهروند افغانستانی توسط نیروهای ناتو کشته شدهاند، این در حالی است که اخیرا برخی گزارشها از گفتوگوی پنهانی میان آمریکا و طالبان حکایت دارد.

همچنین منابع عراقی اعلام کردهاند از زمان اشغال عراق در سال 2003 تا خروج اخیر نیروهای آمریکایی از این کشور بیش از یک میلیون شهروند این کشور کشته شدهاند. به گفته این منابع صدها هزار تن نیز مجروح شده و با بیماریهای حادی ناشی از بمبهای غیر مجاز استفاده شده از سوی نیروهای آمریکای در طول اشغال روبرو شدهاند. رقمهای فوق در حالی صورت پذیرفته که نیروهای آمریکایی هدف ظاهری خویش را آزادسازی این کشور از دست صدام حسین و اعطای دموکراسی به عراقیها عنوان کردهاند. اما آنچه که امروز مردم عراق به عنوان میراث دموکراسی آمریکایی با آن مواجه هستند چیزی نیست جز تروریسم تکفیری و جنگ نیابتی که آرامش و آسایش را از آنان ربوده است.


عراق

نقش آمریکا در بحران سوریه نیز به وفور مشاهده میشود. بحرانی که قریب به پنج سال است ادامه دارد؛ طی این سالها بیش از 2 میلیون نفر کشته و یا زخمی شدهاند و همچنین این بحران 11 میلیون نفر آواره برجای گذاشته و خسارات سنگینی بر زیرساختهای شهری و امکانات دولتی سوریه وارد کرده است. حدود صد گروه تروریستی در این کشور علیه حکومت مشروع بشار اسد مبارزه میکنند که برخی از این گروههای تروریستی توسط آمریکاییها و متحدان منطقهای آنها به انواع سلاحهای دفاعی و تهاجمی جهت دستیابی به اهداف ترسیم شده خود تجهیز شدهاند و روزانه مردم بیگناه سوریه را هدف حملات تروریستی قرار میدهند؛ که این حملات نمونهای از حقوق بشر آمریکاییها است. چراکه مقامات آمریکایی ادعا میکنند، مخالف ناقضان حقوق بشر هستند در حالیکه با ارسال تسلیحات و مهمات پیشرفته خود به سوریه و یمن به ناقضان حقوق بشر در ریختن خون مردم کمک میکند تا آنها بهتر حمام خون در این کشورها به راه بیندازند.


سوریه

اما آمریکا نقش خود را در یمن چگونه ایفا میکند؟ عربستان سعودی ضمن ائتلاف با برخی کشورهای عربی منطقه و با چراغ سبز آمریکا از ششم فروردین 94 حملات گسترده علیه یمن را کلید زد تا از این طریق بتواند «عبدربه منصور هادی» رئیس جمهوری مستعفی و فراری یمن را به قدرت بازگرداند. 15 ماه از تجاوز عربستان به خاک یمن میگذرد که در جریان این تجاوز تقریبا 6هزار نفر کشته و بیش از 31 هزار نفر نیز زخمی شدهاند؛ که 300 نفر از کشتهشدهها از میان کودکان است و میلیونها نفر نیز آوراه شدهاند.

بارها مشاهده شدهاست که ائتلاف عربی به رهبری عربستان در بمباران مردم یمن از بمبهای خوشهای که ساخت آمریکا میباشد، استفاده کردهاست، تا جاییکه تحلیلگران نظامی بر این باور هستند که یمن به آزمایشگاه سلاحهای ممنوعه آمریکا تبدیل شدهاست. این در حالی است که تاکنون نهادهای بینالمللی و کشورهای غربی که ادعای مدافع حقوق بشر را دارند، جز صدور تعدادی بیانیه، اقدام قابل توجهی برای جلوگیری از جنایتهای این رژیم کودککش و مورد حمایت آمریکا انجام ندادهاند. پیدا شدن بمبهای خوشهای ساخت آمریکا در یمن فقط گوشهای از جنایتهای این کشور علیه ملت بیگناه یمن است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۲۰:۲۵
نادر حقانی
«ورمقانی» در زمانی که پدرش عازم سفر حج بود نامه‌ای به دست او داد تا در مدینه آن را باز کند و در آن نوشته شده بود: «پدر عزیزم دعا کنید خداوند سال ۷۵ را سال شهادت من قرار دهد اگر دعا نکنید مدیون هستید امام و رهبر عزیز و شهدا را فراموش نکنید، التماس دعا» و دقیقاً یک ماه پس از بازگشت پدر شهید از خانه خدا، سردار حاج هوشنگ ورمقانی به شهادت رسید .
 

 

 سردار هوشنگ ورمقانی


سردار هوشنگ ورمقانی، فرمانده قرارگاه استانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کردستان در سال ۱۳۳۸ در روستای «ورمقان» از توابع شهرستان سنقر دیده به جهان گشود و تا پایان تحصیلات مقطع متوسطه در این شهرستان زندگی کرد .

وی در اوایل سال ۱۳۵۸ برای خدمت بهتر به قشر ضعیف و آسیب‌پذیر مناطق روستایی و محروم کردستان در جهاد سازندگی شهرستان قروه مشغول به خدمت شد و خدمت مقدس سربازی خود را هم در لشکر ۲۸ پیاده کردستان گذراند و در این مدت به خاطر ایثار و شجاعتی که در راه مبارزه با گروهک‌های ضد انقلاب از خود نشان داد، موفق به دریافت مدال رشادت و لیاقت از دست فرمانده وقت لشکر شد .

ورمقانی با داشتن بصیرت و آگاهی کامل از وضعیت بحرانی استان کردستان و حس هم نوع دوستی در آن روزهای سال ۱۳۶۰ به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان قروه درآمد و در همان آغاز ورود به عنوان فرمانده گردان ویژه نیروهای اعزامی از شهرستان قروه در نبرد با رژیم بعث عراق، بخشی از جبهه قصر شیرین را تحویل گرفت .

وی مدتی نیز به عنوان مسئول گزینش سپاه شهرستان قروه منصوب شد که در جذب جوانان این شهرستان به نهاد مردمی سپاه خدمات ارزنده‌ای به مردم منطقه ارائه کرد و پس از آن فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخش دهگلان را بر عهده گرفت که مردم منطقه هنوز هم از خدمات ارزنده آن فرزند برومند کردستان در این منطقه به نیکی یاد می‌کنند.ورمقانی در سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد که ثمره این ازدواج سه فرزند پسر و یک فرزند دختر است که فرزندان ایشان نیز در تداوم راه پدر بزرگوارشان و ارتباط صمیمی و خدمت به جامعه، الگو هستند .

سردار دلاور کردستان با صداقت و جلب اعتماد مردم منطقه در سال‌های ۶۱ الی ۶۳ بیش از ۱۰۰ روستای منطقه را پاکسازی کرد و امنیت منطقه را به وسیله خود مردم و ایجاد پایگاه‌های مردمی برقرار کرد که این اقدام وی مورد تقدیر فرماندهان وقت سپاه قرار گرفت .

وی در سال ۱۳۶۴ بنا به درخواست فرمانده تیپ بیت‌المقدس به آن یگان مأموریت یافت و تا پایان جنگ تحمیلی به عنوان جانشین ستاد و فرمانده پایگاه این تیپ در جبهه‌های جنوب و جزیره مجنون در کمال خلوص و شجاعت به مبارزه پرداخت که یادآوری ویژگی‌های شخصیتی ایشان از زبان تعدادی از روحانیون اهل سنت کردستان که در این دوران همرزم شهید بودند، شنیدنی است .

ورمقانی در سال ۱۳۶۸ برای گذراندن دوره دافوس به دانشگاه امام حسین(ع) در تهران رفت که در آن دوره هم به عنوان دانشجوی ممتاز انتخاب شد. وی هیچ‌گاه وارد دسته بندی‌های سیاسی نشد و در سال ۱۳۷۱ به سمت مسئول بازرسی و فرمانده یگان ویژه قرارگاه استانی شهید شهرامفر منصوب شد و در سال ۱۳۷۳ به‌عنوان پاسدار شایسته و در سال ۱۳۷۴ به‌عنوان پاسدار نمونه نیروی زمینی سپاه معرفی شد .

ورمقانی که برای برقراری امنیت در منطقه شب و روز نداشت و مردم این خطه از سرزمین نیز، هیچ‌وقت تلاش‌های این سردار بی‌ریا را فراموش نخواهند کرد، غروب جمعه اول تیرماه سال ۷۵ در محور قهرآباد سقز در کمین نیروهای ضد انقلاب می‌افتد و پس از ۲ ساعت مبارزه شجاعانه، به همراه یکی از همرزمانش به فیض عظیم شهادت نائل می‌شود تا نام او برای همیشه، تاریخ افتخاری برای مردم مظلوم کردستان شود .

اما مظلومیت شهدای کردستان تنها به سال‌های دفاع و مقدس محدود نشد و این مظلومیت با ناشناخته ماندن این شهدا همچنان ادامه دارد و یکی از مظلوم‌ترین این شهدای سرافراز، بدون تردید «سردار بی‌ادعای کردستان شهید حاج هوشنگ ورمقانی» است .

هر چند خانواده و برخی از هم‌رزمان این فرزند دلاور کردستان در حد بضاعت و توانایی خود تلاش کرده‌اند تا گوشه‌هایی از زندگی و شیوه سلوکش را برای مردم بازگو کنند اما به راحتی می‌توان دریافت که این کارها هیچ‌گاه نتوانسته حق مطلب را درباره این سردار رشید سپاه اسلام ادا کند. همه کسانی که توفیق همراهی با شهید حاج هوشنگ ورمقانی را در جبهه داشته‌اند و تمامی کسانی که این شهید  را از نزدیک می‌شناسند بر این نکته اتفاق نظر دارند که سردار خوبی‌ها در بی‌ادعایی، بی‌ریایی و مردم‌داری سرآمد و یگانه زمان بود .

ماندگار شدن نام و یاد شهید حاج هوشنگ ورمقانی در میان عامه مردم کردستان از هر قشر و گرایشی و با هر دیدگاهی نشانه‌ای است از توفیق وی در مسیر الهی که در پیش گرفت و خداوند هم پاداش این بنده صالحش را با شهادت داد. هرچند با پایان یافتن جنگ بسیاری از درهای باغ شهادت بسته شد اما این درها برای آنهایی که شور شهادت در سر دارند هیچ‌گاه بسته نمی‌شود ولو اینکه این شهادت با دعای پدر در سفر حج برای فرزند رقم بخورد.

سردار شهید حاج هوشنگ ورمقانی مأموریت دنیای خود را در سال ۷۵ تمام شده می‌بیند، جنگ هم تمام شده است، پدر شهید ورمقانی عازم زیارت خانه خداست که شهید نامه‌ای به دستش می‌دهد و از او می‌خواهد که نامه را در مدینه و در کنار مرقد مطهر پیامبر اسلام(ص) باز کند و حاجتش را از خداوند طلب کند .

شهید ورمقانی در آن نامه نوشته بود: «پدر عزیزم دعا کنید خداوند سال ۷۵ را سال شهادت من قرار دهد اگر دعا نکنید مدیون هستید امام و رهبر عزیز و شهدا را فراموش نکنید التماس دعا» و دقیقاً یک ماه پس از بازگشت پدر شهید از خانه خدا، سردار حاج هوشنگ ورمقانی به کمین بیش از هفتاد نفر از گروهک‌های ضد انقلاب می‌افتد و در یک درگیری شجاعانه و نبرد مردانه از خاکیان جدا می‌شود و به افلاکیان می‌پیوندد .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۳۹
نادر حقانی

 

حضور رهبری در جنگ

دفاع مقدس یک نمونه‌ی شایسته برای خودسازی

اگر بخواهیم یک نمونه برای آنچه که شایسته‌ماست پیدا کنیم نگاه کنید به دوران دفاع مقدس، ببینید آن جوان‌‌‌هایی که در جبهه بودند، آن پدر و مادرهایی که این جوان‌ها را می‌فرستادند، آن خانواه‌هایی که با شوق و ذوق جبهه را پشتیبانی می‌کردند چه حالتی، چه احساساتی داشتند، آنها نمونه‌هایی خوبی است، اینقدر میدان تحول و پیشرفت به سمت صفات عالیه و فضایل انسانی در آن جا زیاد بوده (تقریبا به عدد افرادی که آنجا بودند) که واقعا احصاء آنها ممکن نیست... ما فقط می‌شنویم عملیات فاو، خیلی از کارهای مهمی هم که در این عملیات انجام گرفته اینها را همین‌طور، از رو می‌دانیم، از اروندرود عبور کردند، فاو را گرفتند، کارخانه نمک را فتح کردند، فلان کار را کردند، ما کلیات را می‌دانیم، اما اینکه در این قدم به قدم چه گذشته، دیگر اینها را نمی‌دانیم.

یک صفحه عظیم مینیاتور با نهایت استادی و زیبایی جلوی ما گذاشته‌اند، ما هم از دور ایستاده‌ایم نگاه می‌کنیم، و می‌گوییم به‌به! نمی‌رویم نزدیک تا ببینیم در هر گوشه از این مینیاتور، چقدر هنر به کار رفته تا ساخته شده است، این کار را بعضی‌ها می‌کنند. (21/6/86)

مقام معظم رهبری در جبهه

دفاع مقدس طرحی از عاشورای حسینی

اگر چنانچه ما نخواهیم این هشت سال جنگ خودمان را با آن هشت یا نه ساعت عاشورای امام حسین علیه‌السلام مقایسه کنیم و واقعه عاشورا را بسیار درخشان‌تر بدانیم که واقعا نیز همین است و بنده هیچ حادثه‌ای را نمی‌شناسم که با فداکاری آن نصف روز از لحاظ عظمت قابل قیاس باشد اما بالاخره جنگ ما نیز طرحی از همان عاشورا است و یک نمی از همان یم است. حال اگر همین نصف روز حادثه کربلا، در تاریخ ما در طول 1400 سال، چنین اثری را به جا نهاده، چرا فکر نکنیم که جنگ هشت ساله ما می‌تواند برای سال‌های متمادی در داخل جامعه منشأ اثر باشد.

مقام معظم رهبری

این جنگ، یک گنج بود

می‌خواهم بگویم که این جنگ یک گنج است. آیا ما خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم یا نه؟ این هنر ماست که بتوانیم استخراج کنیم. امام سجاد علیه‌السلام توانست همان چند ساعت، گنج عاشورا را استخراج کند. امام باقر علیه‌السلام و ائمه بعد از ایشان استخراج کردند و آنچنان این چشمه جوشان را جاری نمودند که هنوز هم جاری است و همیشه در زندگی مردم منشأ خیر بوده، همیشه بیدار کرده، همیشه درس داده و یاد داده که چه کار باید کرد، الان هم‌ همین‌طور است.

خورشید جبهه

دفاع مقدس، ذخیره‌ای تمام نشدنی

من معتقدم این جنگ تمام شدنی نیست یعنی واقعا یک ذخیره و یک گنجینه‌ی عظیمی است که هیچ وقت تمام نخواهد شد و همیشه می‌توان از آن استفاده کرد. صد سال می‌توان از زلف یار گفت، یعنی از این جنگ واقعا عمری می‌شود حرف زد.

خورشید جبهه

ضرورت مکتوب کردن ارزش‌های دفاع مقدس

ما باید یاد زیبای آن روزهای دوران 8 سال دفاع مقدس را واقعا در ذهنمان نگهداریم و حفظ کنیم و اگر بتوانیم  بر روی کاغذ بیاوریم تا برای آینده بماند. ما 8 سال فداکاری داشته‌ایم و همین کافی است که انسان‌هایی را هدایت کند.

دفاع از یک حقیقت مقدس

ملت ما از یک آرمان دفاع کردند، از یک حقیقت مقدس دفاع کردند، دلیلش هم این است که آن کسی که در راس این جنگ بود از همه مردم کشور ما معنوی‌تر، الهی‌تر، خدایی‌تر و محبوب‌تر بود. بحث این نبود که فرمانده یک آدم معمولی یا نظامی است. عارف‌ترین فرد کشور ما فرمانده این جنگ بود و فرماندهی هم می‌کرد. شما هر چه کار بکنید برای بزرگداشت دفاع مقدس خوب است، آمار عملیات، آمار پیروزی‌ها، آمار ضربه‌هایی که دشمن خورده، آمار حرف‌های خلافی که بعدها ثابت شده دروغ بوده و علیه ما دشمن گفته این کارها باید انجام بگیرد.

منبع:راه میانه

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۸ ، ۲۲:۴۱
نادر حقانی

 

من در سن ۱۵ سالگی توسط ساواک دستگیر شدم. بااینکه به سن قانونی نرسیده بودم دو سال و نیم به زندان محکوم و سال ۱۳۵۶ آزاد شدم. سال ۵۳ بعد از اینکه برادرم را در زندان به شهادت رساندند مرا دستگیر کردند. ۱۳ آذر ماه سال ۵۳ مراد را تحویل بهشت زهرا دادند و ۱۸ آذر ماه من دستگیر شدم.

 

حمیده نانکلی

حمیده نانکلی فقط ۱۵ سال داشت که توسط ساواک دستگیر شد و بیش از دو سال از عمرش را در زندان به سر برد. او خواهر شهید مراد نانکلی از فعالان انقلابی بود که سال ۵۳ توسط ایادی رژیم طاغوت به شهادت رسید. کمی بعد از شهادت برادر، حمیده دستگیر شد و غم از دست دادن برادر را به غم غربت و دلتنگی‌های زندان پیوند داد. این روز‌ها که در آستانه چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی هستیم، گفت‌وگویی با این بانوی انقلابی انجام داده‌ایم که ماحصلش را تقدیم حضورتان می‌کنیم.

برادرتان متولد چه سالی بود و چه شد که در مسیر انقلاب قدم گذاشت؟
برادرم مراد متولد سال ۱۳۲۸ بود و من سال ۱۳۳۷ به دنیا آمدم. اصالت ما به تویسرکان همدان بر می‌گردد. پدرم شغل آزاد داشت و همین یک خواهر و برادر بودیم. ما در خیابان پیروزی زندگی می‌کردیم که جوان‌های انقلابی زیادی داشت. پدر و مادرم مذهبی بودند. برادرم از سن ۱۶ سالگی در کارخانه ارج تهران کار می‌کرد و از طریق دوستانش به هیئت و جلسات تفسیر قرآن می‌رفت. کم‌کم با راه و رسم مبارزه آشنا شد و کتاب‌ها و اعلامیه‌های امام خمینی (ره) را جابه‌جا می‌کرد.

چه سالی توسط ساواک دستگیر شد؟
سال ۱۳۵۱ دستگیر شد. یک سال و نیم زندانی بود. دو ماه زیر شکنجه بود و بعد از دو ماه به زندان قصر منتقلش کردند. برادرم یک سال و پنج ماه در زندان قصر بود که تازه بعد از طی این مدت او را به دادگاه بردند و به دو سال حبس محکوم شد. همه این شکنجه‌ها و زندانی‌ها فقط به دلیل پیدا کردن چند جلد کتاب و اعلامیه امام خمینی (ره) بود. محکومیت مراد داشت به اتمام می‌رسید که تعدادی از دوستان انقلابی‌اش را دستگیر کردند و اطلاعات دیگری لو رفت. دوباره برادرم را در محل کنونی موزه عبرت که آن موقع کمیته ضد خرابکاری شهربانی بود تحت شکنجه‌های شدید قرار دادند که باعث شهادتش شد.

چه سالی به شهادت رسید؟
طبق مدارک پزشکی قانونی برادرم شهریور ۵۳ به شهادت رسیده است ولی تاریخی که در بهشت زهرا ثبت شده ۱۳ آذرماه ۱۳۵۳ است. یعنی تا آن تاریخ پیکرش تحویل بهشت زهرا نشده بود و در سردخانه بود. شهادتش را دیر اعلام کردند تا بیرون از زندان مبارزان باخبر نشوند مراد به شهادت رسیده است. معمولاً آن موقع اگر کسی شهید می‌شد مبارزی که لو می‌رفت تمام کار‌ها را گردن شهید می‌انداخت تا به دیگر انقلابی‌ها آسیبی نرسد. اما کم‌کم از دیگر زندانیان به بیرون خبر رفت که مراد به شهادت رسیده است. با درز این خبر، مأمور‌ها پیکر برادرم را آذر ماه ۵۳ تحویل بهشت زهرا دادند. البته تا وقتی که انقلاب پیروز شد مطمئن نبودیم مراد به شهادت رسیده است. هر کس چیزی می‌گفت. یکی می‌گفت: ممنوع الملاقات است. دیگری می‌گفت: به جای دیگری منتقل شده است و... فکر می‌کردیم اوین زندانی است و حق ملاقات نداریم. بسیاری از مبارزان وضعیتشان اینگونه بود. یعنی محکومیتشان تمام می‌شد و اجازه ملاقات نداشتند. بعد از پیروزی انقلاب در همان سال ۵۷ از طریق انقلابیونی که به بهشت زهرا رفتند اسم مراد را که جزو لیست شهدا بود پیدا کردیم. اعدامی‌ها و کسانی را که در درگیری‌های خیابانی کشته می‌شدند قطعه ۳۳ بهشت زهرا دفن می‌کردند.

در آن چند سال بلاتکلیفی پیگیر سرنوشت برادرتان نشدید؟
زندانیان سیاسی وضعیتشان طوری بود که تا ساواک اجازه ملاقات نمی‌داد مثل فرد مرده حساب می‌شدند. کسی نمی‌دانست کجا هستند و جواب درستی نمی‌دادند. می‌گفتند شاید او را برده باشند زندان مشهد یا شیراز و... به این شهر‌ها می‌رفتیم، اما خبری از مراد نبود. البته مادرم را هم بعد از من دستگیر و بازجویی کردند. هم پدرم و هم مادرم شکنجه روحی شدند. سال ۵۸ وقتی لیست شهدای بهشت زهرا مشخص شد، پدرم سکته مغزی کرد و مادرم هم سال ۱۳۷۸ از دنیا رفت.

برادرتان چند ساله بود که شهید شد؟ نحوه شهادتش چگونه بود؟
مراد ۲۱ ساله بود که دستگیر شد و در ۲۳ سالگی به شهادت رسید. اگر موزه عبرت بروید پوسترش روی دیوار است. فک و دندان‌هایش بر اثر ضربه شکسته و چشمش تخلیه شده بود. آخرین ضربه به قلبش اصابت کرده بود که گویا باعث ایست قلبی‌اش شده بود. همچنین با لگد و باتوم به سرش ضربه زده بودند که جمجمه‌اش شکسته و نهایتاً به شهادت رسیده بود.

شهید نانکلی با چه چهره‌های انقلابی همراه و همدوره بود؟
از دوستان انقلابی برادرم می‌توانم از آقای عزت شاهی و شهید کچویی که بعداً رئیس زندان اوین شد و در دهه ۶۰ توسط منافقین به شهادت رسید، نام ببرم. همین طور مرحوم اکبر مهدوی که سه سال پیش فوت کردند. ایشان از مبارزانی بود که بعد از پیروزی انقلاب آزاد شد. در همان ایام که شعار می‌دادند زندانی سیاسی آزاد باید گردد آزاد شدند. مسجد هدایت و حسینیه ارشاد جزو مراکزی بود که برای فعالیت‌های انقلابی به آنجا رفت و آمد داشتند.

شما هم با برادرتان در مبارزات انقلابی همراهی می‌کردید؟
آن موقع سنم کم بود. با مادر و برادرم به مسجد هدایت در چهارراه استانبول می‌رفتیم که آقای طالقانی سخنرانی می‌کردند یا حسینیه ارشاد می‌رفتیم. بعد از اینکه برادرم دستگیر شد خانواده‌های مبارز را شناختیم و همین ارتباطات باعث شد به مبارزه علاقه‌مند شوم. به هر حال خانواده زندانی سیاسی بودیم و خود به خود کار‌هایی که به ما محول می‌شد ادامه می‌دادیم و اعلامیه‌ها را جابه‌جا می‌کردیم.

شما چه سالی توسط ساواک دستگیر شدید؟
من در سن ۱۵ سالگی توسط ساواک دستگیر شدم. بااینکه به سن قانونی نرسیده بودم دو سال و نیم به زندان محکوم و سال ۱۳۵۶ آزاد شدم. سال ۵۳ بعد از اینکه برادرم را در زندان به شهادت رساندند مرا دستگیر کردند. ۱۳ آذر ماه سال ۵۳ مراد را تحویل بهشت زهرا دادند و ۱۸ آذر ماه من دستگیر شدم. برخی از کار‌های انقلابیون را خانواده‌ها انجام می‌دادند. مثلاً اگر خرید داشتند یا وسیله‌ای که باید حمل و نقل می‌شد توسط خانم‌ها انجام می‌گرفت. من برای ملاقات برادرم که به زندان می‌رفتم خبر داخل زندان را برای انقلابیونی که بیرون بودند می‌بردم. هنگام رد و بدل یکی از پیام‌ها لو رفتم. به من اتهام زدند رابط زندان با بیرون هستم. محکوم به دو سال و نیم (۳۰ ماه) زندان شدم. با اینکه سنم قانونی نبود.

دوران حبستان را در کدام زندان سپری کردید؟ چطور آزاد شدید؟
اول حدود شش ماه مرا به کمیته شهربانی بردند. بعد یکسال و نیم زندان قصر بودم. یک ماه آخر که نزدیک آزادی‌ام بود به زندان اوین منتقل شدم. بعد از دو سال و نیم محکومیتم تمام شد و آزادی‌ام همزمان با برنامه حقوق بشر که دولت امریکا به رژیم شاه دیکته کرد بود. آن موقع شلوغی‌های انقلاب تازه داشت شکل می‌گرفت و حقوق بشر به زندان‌ها سرکشی می‌کرد. تا قبل از سال ۱۳۵۶ حتی بعد از اتمام محکومیت انقلابیون آن‌ها را در زندان‌ها نگه می‌داشتند و آزاد نمی‌کردند. برادرانی بودند که حتی چهار سال اضافه در زندان‌ها می‌ماندند و آزاد نمی‌شدند. برخی هم تا لحظه پیروزی انقلاب همچنان در زندان بودند.

از شکنجه انقلابی‌ها در کمیته مشترک ضد خرابکاری روایت‌های زیادی شده است، از دیده‌هایتان از این زندان مخوف بگویید.
در واقع کمیته ضد خرابکاری شهربانی شکنجه‌گاه بود. حتی از شهرستان‌ها زندانی به این کمیته می‌آوردند و شکنجه می‌کردند. همه را بدون بروبرگرد به تخت می‌بستند و با کابل به پاهایش می‌زدند و بعد از آن از سقف آویزان می‌کردند. بقیه شکنجه‌ها بستگی به نوع اتهام‌ها داشت. هر چه پرونده سنگین‌تر بود شکنجه سخت‌تر می‌شد.

شما ۱۵ ساله و در سن نوجوانی بودید. چطور توانستید آن همه شکنجه را تحمل کنید؟
فکر می‌کنم همه مبارزان انقلابی در وهله اول ایمانی که داشتند به آن‌ها قوت قلب می‌داد. همان ایمان باعث می‌شد شجاعانه در آن هدفی که می‌خواهند قدم بگذارند و تحمل کنند.

بانوان انقلابی زیادی در زندان‌های رژیم طاغوت محبوس بودند. آماری از زندانی‌های انقلابی خانم دارید؟
حدود هزار و اندی زندانی زن بودیم. خانم‌های زندانی در سلول‌های مختلف نگهداری می‌شدند. خودم اوایل زندانم تنها در انفرادی بودم. بعد چهار نفر شدیم و به سلول عمومی منتقلمان کردند. در سلولمان که گنجایش ۱۲ نفر داشت، ۱۶ نفر جا داده بودند. از هم‌بندی‌هایم می‌توانم به خانم فاطمه حسینی (در حال حاضر کارمند شهرداری است)، وجیهه ملکی (استاد دانشگاه) و خانم شیخ حسنی که همسر ابوالقاسم سرحدی‌زاده است که قبلاً وزیر کار بود، اشاره کنم. خانم شیخ حسنی ۱۲ سال در زندان ساواک بود. خانم زهرا رحیمی، فاطمه اسماعیل نظری و... تعدادمان زیاد بود. حدود ۱۴۰ نفر فقط تا سال ۵۶ در زندان قصر بودند. بعد از سال ۵۶ تعداد خانم‌های انقلابی بیشتری در زندان‌ها بودند. شهیده فاطمه امینی زیر شکنجه ساواک به شهادت رسید. شکنجه‌ها توسط آقایان انجام می‌شد. بازجو‌ها را برای کابل زدن می‌آوردند. من خودم بر آثار شکنجه از ناحیه کمر دچار آسیب شدم. بیشتر از شکنجه جسمی، آسیب روحی دیدیم. الان ۳۰ درصد جانبازی دارم.

بعد از پیروزی انقلاب چه فعالیت‌هایی داشتید؟
بعد از آزادی به مبارزه ادامه دادم تا اینکه انقلاب پیروز شد. فعالیت مشخصی نداشتم و جایی شاغل نشدم. در حاشیه بودم و جایی که لازم بود برای سخنرانی می‌رفتم. از اول دنبال پست و مقام نبودیم. بعد از پیروزی انقلاب هر جا نیاز به حضور ما بود رفتیم. سال ۵۷ با همسرم که شغل آزاد داشت ازدواج کردم و پنج فرزند دارم.

وقتی انقلاب پیروز شد طعم آزادی را چشیدید. آن هنگام چه حسی داشتید؟
بعد از آن همه خونی که دادیم درخت انقلاب به ثمر نشسته بود و خوشحال بودیم که مستضعفان از ظلم پهلوی نجات پیدا کردند. ما همچنان از انقلاب پشتیبانی می‌کنیم. پس از ۴۰ سال از پیروزی انقلاب هنوز استکبار دست بردار نیست به عناوین مختلف می‌خواهند به نظام ضربه بزنند ولی نمی‌دانند که درخت انقلاب تنومندتر و محکم‌تر می‌شود. کمی بعد از پیروزی انقلاب جنگ شروع و متأسفانه بعد از جنگ جامعه به چند دسته تقسیم شد. این شاخه شدن‌ها باعث شد برخی فرصت‌طلب به دنبال منافع شخصی بروند و مردم را دلسرد کنند، اما عموم مردم همچنان پیرو رهبر و انقلابشان هستند.

خاطرات بانوان انقلابی مثل شما باید برای آیندگان به یادگار بماند، خاطرات‌تان را ثبت کرده‌اید؟
به طور مستقل خیر ولی در کتاب خاطرات آقای عزت‌شاهی به خاطرات من و برادرم شهید مراد نانکلی پرداخته شده است. همچنین در کتاب «آن روز‌های نامهربان» که در موزه عبرت است، خانم فاطمه جلالوند که پدرش زندانی ساواک بود به خاطرات من و برادرم می‌پردازد

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۱۷
نادر حقانی

 

 

 
با برادران مهندسی سپاه و جهاد به آن منطقه رفتیم، عده‌ای می‌گفتند سه ماه طول می‌کشد تا با فعالیت‌های مهندسی و خاک‌برداری این تنگه باز شود ولی ظرف یک ماه باید تنگ را باز می‌کردیم.
 
 
زمان تقریبی مطالعه : 1 دقیقه
 
شهید احمد کاظمی
جملات بالا بخشی از روایت سرلشکر پاسدار محسن رضایی در رابطه با شهید احمد کاظمی است. محسن رضایی که فرمانده وقت سپاه در دوران دفاع مقدس است توضیح می دهد: در عملیات فتح‌المبین نیروهای سپاه و ارتش را در چهار محور و تحت امر چهار قرارگاه سازمان‌دهی کردیم، تیپ ۸ نجف اشرف به فرماندهی احمد کاظمی را به قرارگاه فتح به فرماندهی برادر رشید واگذار کردیم و باز شدن «تنگه ذلیجان» و عبور نیروها از آن تنگه و محاصره دشمن در «تنگه رقابیه» را بر عهده احمد کاظمی سپردیم.

با برادران مهندسی سپاه و جهاد به آن منطقه رفتیم، عده‌ای می‌گفتند سه ماه طول می‌کشد تا با فعالیت‌های مهندسی و خاک‌برداری این تنگه باز شود ولی ظرف یک ماه باید تنگ را باز می‌کردیم. پس‌ازآنکه احمد کاظمی مسئولیت آن محور را بر عهده گرفت عامل مهمی برای تشویق مهندسین سپاه و جهاد سازندگی شد و در کمتر از دو ماه تنگه برای عبور نیروها و خودرو آماده شد.

در عملیات فتح المبین، احمد کاظمی، تیپ ۸ نجف را با کمک شهید مهدی باکری از همین تنگه عبور داد و تقریبا بیش از ۲۰ کیلومتر نیروها را از رمل‌های پشت ارتفاعات میشداغ عبور داد و از پشت سر، نیروهای دشمن را در تنگه رقابیه به محاصره درآوردند و تنگه رقابیه را که یکی از دروازه‌های عملیات فتح المبین محسوب می‌شد، باز کردند. وقتی پس از عملیات به او گفتم: «احمد، تو برای باز کردن تنگه زحمت زیادی کشیدی»، در پاسخ گفت: «ذلیجان را خدا شکافت.»
 
این مطلب برگرفته از کتاب فرماندهان دفاع مقدس: شهید احمد کاظمی (مجموعه مقالات، سخنرانی‌ها و گفت‌وگوها)، به اهتمام سعید سرمدی/، انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۸ ، ۲۲:۵۱
نادر حقانی

 

 

مدافع حرم ، شهید مدافع حرم

پیکر مطهر شهید مدافع حرم رضا اسماعیلی درحالی پیدا شد که سری بر بدن نداشت، مادرش می گوید تا تلویزیون را روشن کردم، صحنه سر بریده رضا را در جعبه نشان می داد که داعشی ها بعد از شهادتش پخش کرده بودند.
تاریخ انتشار : 1 مرداد 1396

بدن بی سر مدافع حرم به آغوش مادر بازگشت

مشهد، محله مهرآباد، کوی عبادت هجده؛ خانه ای کوچک انتهای کوچه انتظارمان را می کشد. خانه ای که حالا نه تنها در محله مهرآباد که در کل شهر خیلی ها می شناسندش؛ آوازه اش حتی به گوش غریبه ها هم رسیده و خیلی ها پرسان پرسان سراغش را می گیرند، تا برسند پشت در و چند دقیقه با بزرگتر این خانه همکلام شوند و از او بخواهند برایشان دعاکند. بزرگتر این خانه، شهربانو سابقی فضلی است؛ هم مادر شهید است، هم خواهر شهید. برادرش غلامعلی ، 35 سال پیش در آزادسازی پل خرمشهر آسمانی شده و تنها پسرش، رضا اسماعیلی دوسال و پنج ماه پیش در شهرک زمانیه؛ یک جایی در خاک سوریه، دورتر از ایران پرکشیده سمت آسمان.مدافع حرم

مدافع حرم
 
مادر مدافع حرم
 


شهربانو سابقی فضلی مادر شهید است؛ ایرانی است، همسرش را 13 سال پیش از دست داده و در این سال ها برای دو فرزندش هم مادر بوده هم پدر. روبه رویش که می نشینیم ، می بینیم مثل خیلی از مادران شهدا، هم یک دل بزرگ دارد و هم یک ایمان محکم، آنقدر که طاقت آورده این همه مدت، دوری تنها پسرش را...فرزندی که «اولین ذبیح فاطمیون» لقب گرفته است؛ بله...درست حدس زدید...رضا جوانی است که بدون سر به آغوش مادر بازگشته؛ سرش، به دست نیروهای جلاد تکفیری مظلومانه از بدن جدا شده تا پیکر رضا ، بدون سر برگردد و بشود یکی از گل های خوشبوی بهشت رضای مشهد.

خانم سابقی فضلی ، فکر می کنید چرا رضا راه شهدا را انتخاب کرد؟

شهادت در خانواده ما موروثی است؛ برادر من 30 ساله بود که در عملیات آزادسازی پل خرمشهر شهید شد، دوتا خاله هم دارم که هر کدام یک شهید تقدیم کشورکرده اند. رضا هم همان راه را رفت.
 
شهید مدافع حرم
 
شهید مدافع حرم
 
 


پدر رضا مهاجر بود؟

بله همسرم ، با اینکه اهل افغانستان بود اما در همین مشهد به دنیا آمده بود، هردو فرزند من هم همینجا به دنیا آمدند، آقا رضا بچه اولم بود که 26 مهر 71 به دنیا آمد. خیلی هم پرشروشور بود، حتی دیپلمش را نگرفت، اینکه در اینترنت نوشته اند دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد بوده درست نیست. اینکه نوشته اند سنی بوده، درست نیست رضا شیعه بود.

خودتان اهل کجا هستید؟

اهل شهرستان شیروان.

رضا از کی مطرح کرد که می خواهد مدافع حرم بشود؟

تقریبا 4 سال پیش بود ، اوائل سال 92، آن موقع هنوز بحث مدافعان حرم اینقدر مطرح نبود، رضا هم جزو اولین گروه اعزامی فاطمیون به سوریه بود. آن موقع اولین گروه، 22 نفر بودند که دور هم جمع شدند به فرماندهی شهید علیرضا توسلی زاده که به ابوحامد معروف بود، تیپ فاطمیون را تشکیل دادند.رضا و دامادم جواد خاوری آن موقع عضو همین گروه شدند و همگی با هم رفتند تهران و از آنجا اعزام شدند به سوریه. دوماه سوریه بودند بعد برگشتند ایران. دامادم درهمان ماموریت اول جانباز شد و دیگرنتوانست برود و الان اولین جانباز فاطمیون است. اما رضا تا دوسال مدام می رفت سوریه و برمی گشت.
 
شهید مدافع حرم
 


چند ساله بود که رفت؟

اولین بار که اعزام شد 19 ساله بود. وقتی شهید شد 21 ساله بود.

با رفتنش مخالفت نکردید؟

نه...دیدم میلش به رفتن است، دلش آنجاست... فقط یک بار برگشتم گفتم نمی شود نروی؟گفت مادر تو خودت خواهر شهیدی، چطور چنین چیزی از من می خواهی؟ همانجا دهانم بسته شد... دیگر چیزی نگفتم.
 
سر بریده مدافع حرم
 


چند بار اعزام شد؟

خیلی...حسابش دستم نیست...هر دفعه که می رفت، بسته به مدت ماموریتش 45 تا 50 روز می ماند بعد برمی گشت ایران. 15 روز خانه بود بعد دوباره اعزام می شد.

اصلا از شهادت حرف می زد؟

زیاد... عکس هایش را قاب کرده بود زده بود روی دیوار می گفت، اگر من شهید شدم همه می گویند چه شهید خوش تیپی... می گفت وقتی من بروم شهید بشوم، تو افتخار می کنی که مادر شهید رضا اسماعیلی هستی... حتی یادم است یک بار که مرخصی آمده بود، یکی از همرزمانش که خیلی خیلی با هم نزدیک بودند- شهید غلامرضا محمدی- درسوریه شهید شد، الان هم جاویدالاثر است، خبر شهادت ایشان در اینترنت پخش شد و آقا رضا هم دید و خیلی ناراحت شد، انگار که از رفیقش جا مانده باشد، تنها مانده باشد، همان موقع بود که گفت من هم این دفعه بروم شهید می شوم.

شما چیزی نگفتید؟

اتفاقا آن موقع تازه فهمیده بودیم رضا دارد پدر می شود، خیلی ها به او گفتند که تو اگر رسالتی هم داشتی ، وظیفه ای هم داشتی تا حالا انجام دادی، دیگر سوریه نرو...داری پدرمی شوی. اما رضا طاقت نیاورد... انگار جوری شده بود که دیگر اصلا نمی توانست اینجا دوام بیاورد. در آن چند روزی هم که به مرخصی برمی گشت مدام دلش هوای سوریه را داشت.

می دانستید درسوریه چه مسئولیتی دارد؟

رضا فرمانده اطلاعات عملیات فاطمیون بود.
 
مدال های مدافع حرم
 


با او در تماس بودید؟

خیلی زیاد..چون همیشه بیسیم دستش بود، مدام با ما تماس می گرفت. هروقت می خواست ماموریت طولانی برود به ما می گفت که مثلا یک هفته در دسترس نیستم نگران نشوید. اما این دفعه آخری که شهید شد، ما چند روز از اوبی خبر بودیم و چون نگفته بود ماموریت می رود خیلی نگران شدیم.

چرا نگفته بود؟

رضا اصلا در ماموریت نبود که شهید شد،بعد از شهادت رضا ، دوستانش به ما گفتند که او به دنبال یکی از نیروهای جوانی که تازه به سوریه اعزام شده بود رفته بود و هر دو اسیر داعشی ها شده بودند.

در کدام منطقه؟ بیشتر توضیح می دهید؟

تا جایی که به من گفته اند ، رضا در شهرک زمانیه شهید شده، این شهرک یکی از منطقه های شیعه نشین سوریه است. در این منطقه شب ها تکفیری ها پیشروی می کردند ،به همین دلیل شیعه ها تمام چراغ ها را خاموش می کردند تا هیچ نوری نباشد . بعد در یکی از همین شب ها که تاریکی مطلق بوده، شهید مجتبی واعظی یکی از نیروهای جوانی که تازه به سوریه اعزام شده بوده و حالا هم جاویدالاثر است، برای رساندن یک پیام از خیبر 8 به خیبر 9 اعزام می شود، اما چون فاصله شان ازمنطقه دشمن خیلی کم بوده، به خاطر تاریکی هوا از خیبر 9 رد می شود، رضا این صحنه را می بیند و خودش دنبالش می رود تا او را برگرداند. هرچقدر هم که دوستانش می گویند نرو خطرناک است، تو هم اسیر می شوی گوش نمی کند. بعد انگار هر دو وارد منطقه داعشی ها می شوند. رضا تا جایی که مهمات داشته از خودش دفاع می کند، بعد که مهماتش تمام می شوند اسیر می شود. انگار داعشی ها از روی عمد بیسیم رضا را روشن می گذارند که دوستانش صدایش را بشنوند و بترسند، بعد اول مجتبی واعظی را شکنجه و شهید می کنند و بعد می آیند سراغ رضا. فقط چون فهمیده بودند که رضا فرمانده اطلاعات عملیات فاطمیون است، چند بار از او می پرسند که برای چه اینجا آمدی؟ رضا هم می گوید:به خاطر حضرت زینب (س).. آنها هم می گویند، اگر به مقدساتی که به آنها معتقدی پشت بکنی ، ما تو را آزاد می کنیم . اما رضا می گوید من به خاطر حضرت زینب(س) آمده ام سرم را هم بدهم؛ محال است به اعتقاداتم پشت کنم. بعد هم داعشی ها، درحالی که رضا مدام یا علی، یا زینب می گفته او را شهید می کنند... ذبح می کنند. همرزمان رضا که صدای او را می شنوند ، طاقت نمی آورند، یک گروه تشکیل می دهند و می روند شهرک زمانیه را پس می گیرند، پیکر رضا را هم پیدا می کنند اما انگار داعشی ها که فهمیده بودند او فرمانده است، سرش را بعنوان جایزه موقع عقب نشینی با خودشان برده بودند...بعدها عکس سر رضا را منتشر کردند.
 
 
 


و رضا شد اولین ذبیح فاطمیون؟

( گریه می کند...) بله... نحوه شهادت رضا نه فقط برای ما که خانواده اش هستیم، نه فقط برای من که مادرش هستم، برای همه شوکه کننده است... تا مدت ها من اصلا نمی توانستم به چگونگی این موضوع فکر کنم.

شما کی از شهادت او باخبر شدید؟

ما تقریبا 10 روز از رضا بی خبر بودیم. نگران هم شده بودیم، اما فکر نمی کردیم شهید شده باشد، با خودمان می گفتیم شاید زخمی شده، چون قبلا هم دوسه بار مجروح شده بود و آن مدتی که در بیمارستان حلب بستری بود ما از او بی خبر بودیم. درآن روزهایی که ما از رضا بی خبربودیم، خبر شهادتش در اینترنت پخش شده بود، در محله مهرآباد کسی نمانده بود که این را نشنیده باشد، حتی فامیل هایمان هم می دانستند،اماکسی جرات نمی کرد به ما خبر بدهد. فقط همه تماس می گرفتند و می گفتند حال رضا چطور است؟ از رضا خبر دارید؟که این تماس ها بیشتر مارا نگران می کرد. تا اینکه یک شب خواهرم آمد و مقدمه چینی کرد و از لابلای حرفهایش من فهمیدم رضا شهید شده.آن موقع حتی دامادم هم از شهادت رضا خبر داشت اما به ماکسی چیزی نمی گفت.

رضا چه تاریخی شهید شد؟

هشتم بهمن 1393، فرزندش هم مدت کوتاهی بعد از شهادتش به دنیا آمد. بعدها دوستانش گفتند که آن موقع که رضا اعزام شده بود، چون هنوز جنسیت و اسم فرزندش معلوم نبوده، به او می گفتند ابو سه نقطه! ما اسم پسرش را به وصیت خود رضا، محمدرضا گذاشتیم.

فکر می کنید چه انگیزه ای باعث شد رضا مدافع حرم بشود؟ درباره مدافعان حرم متاسفانه شایعاتی هست که درست نیست...

هیچ انگیزه ای جز ایمان و عشق به اهل بیت نبود. این را واقعا ازته دل می گویم. رضا یک جوان امروزی بود، عاشق سرعت، موتورسواری، بدنسازی. دوبار قهرمان استان خراسان رضوی در رشته زیبایی ا ندام در وزن 55 کیلوگرم شده بود. به زیبایی اندام و شیک پوشی خیلی اهمیت می داد. همیشه می گویند دخترها خیلی وسواس دارند موقع مهمانی رفتن و حاضر شدن، رضا دوبرابر دخترها وسواس داشت. همیشه ما منتظرش می ایستادیم تا او حاضر بشود. حالا ببینید همین آدم از همه این مشغولیات دل می کند و می رود سوریه. انگیز ه اش جز ایمان و عشق به اهل بیت چه چیز دیگری می تواند باشد. مخصوصا دفعه اولی که اولین گروه فاطمیون اعزام شدند به سوریه، اصلا نمی دانستند که چه چیزی درانتظارشان است، نمی دانستند آنجا چه خبر است، مهمات تا این اندازه که الان هست، نداشتند، حتی غذا و خوردوخوراک شان هم درست نبود، اینها از همان اول فقط و فقط به عشق اهل بیت رفتند، بعد هم که پایشان به سوریه رسید و حال و هوای آنجا و غربت و تنهایی حضرت زینب(س) را دیدند، ماندگار شدند...دراصل هدفشان را آنجا پیدا کردند، فهمیدند دفاع از حرم، چه صفایی دارد..رضا هم در آن دوسالی که اعزام می شد، هروقت رفت نه به خاطر پول بود،نه فرار ازمشکلات زندگی و ... فقط و فقط به خاطر اعتقاداتش بود.

شما کی از نحوه شهادت رضا باخبر شدید؟

چهلمین روز بعد از خاکسپاری اش بود. وقتی پیکر رضا برگشت ما نمی دانستیم که سر ندارد، کفنش را هم به خاطر شلوغی جمعیت و ...باز نکردند. اما وقتی مراسم چهلم سر مزارش برگزار می شد، اعلام کردند که این شهید بی سر برگشته...من همانجا اولین بار شنیدم و از حال رفتم.من را بردند بیمارستان... بعد هم دریکی از شبکه های تلویزیون فکر می کنم شبکه افق بود که درباره مدافعان حرم گزارش پخش می کردند، یک مستند برای رضا ساخته بودند، اقوام به من زنگ زدند که زندگی رضا ازتلویزیون پخش می شود. من تا تلویزیون را روشن کردم، صحنه سر بریده رضا را در جعبه نشان می داد که داعشی ها بعد از شهادتش پخش کرده بودند، این را که دیدم دوباره از حال رفتم... یادم است همیشه خواهرش می گفت رضا از شهادت نمی ترسی؟ رضا هم می گفت:نه...فقط نگران یک چیز هستم، در اینترنت دیده ام که این داعشی ها سر مسلمان ها را از تن شان جدا می کنند، فکر می کنم چقدر سخت است، چقدر دردناک است... اینها یک ذره انسانیت ندارند که اینطورمی کنند؟! همیشه می گفت:دعا کنید من اسیر نشوم... بعد که نحوه شهادتش را شنیدم خیلی ناراحت شدم، تا یک مدتی ازنظر روحی بهم ریخته بودم تا اینکه یکی از همرزمانش از سوریه به خانه ما آمد و حرفی زد که آرام شدم.

چه گفت؟

گفت که رضا شب قبل از شهادتش یک خوابی دیده بود و همه را بیدار کرده بود. گفته بود بیدار شوید، بیدارشوید من می خواهم شهید بشوم... دوستانش گفته بودند که حالا نصف شبی چه وقت این کارهاست؟! کو شهادت؟ گفته بود من خواب دیدم امام حسین(ع) به خوابم آمد و گفت رضا تو شهید می شوی، اگر سرت را بریدند، نترس ، درد ندارد... وقتی من این را شنیدم واقعا آرام شدم... تسلی پیدا کردم...مطمئنم که خود امام حسین(ع) در آن لحظه هوای پسرم را داشته...

بعنوان یک مادر شهید چه آرزویی دارید؟

آرزویم فقط یک دیدار خصوصی با حضرت آقاست، دوست دارم حضرت آقا نوه ام رادرآغوش بگیرد، چون این بچه هیچوقت گرمای آغوش پدر را حس نکرده... حتی یکبار شنیدم ایشان قرار است به خانه ما بیاید، هنوز هم چشم انتظار ایشان هستم. پسر من به حضرت آقا خیلی ارادت داشت، حتی وقتی می خواست برود سوریه، یکی از عکس های آقا را هم با خودش برده بود، وقتی هم که پیکرش برگشت، این عکس توی جیب لباسش بود، الان هم من این عکس را توی کیف پولم همه جا می برم...این عکس کنار عکس رضا همیشه با من است..

تا حالا با حضرت آقا ملاقات نداشته اید؟

یک بار در یک دیدار عمومی با ایشان حضور داشتم. عید سال 95 بود، من تازه عمل دیسک کمر کرده بودم و با عصا رفتم حالم اصلا خوب نبود، حضرت آقا عکس رضا را امضا کردند، یک قرآن هم به ماهدیه دادند اما من اصلا حالم خوب نبود، نتوانستم با آقا صحبت کنم و حسرت این دیدار به دلم ماند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۸ ، ۲۲:۴۹
نادر حقانی

سید محمدحسین میردوستی شهید مدافع حرم است و در سوریه به شهادت رسید. او اعتقاد داشت که اگر در جبهه مقاومت نجنگد ممکن است صدها کودک بی‌گناه یتیم و آواره شوند و خانواده‌های مظلوم بسیاری بی‌سرپرست شوند.

  •  
دعایی که رمز شهادت شهید مدافع حرم شد

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا, همزمان با سالروز ولادت امام علی‌بن‌موسی‌الرضا(علیه‌السلام) جمعی از خادمیاران آستان قدس رضوی منطقه 14 تهران به دیدار خانواده شهید مدافع حرم سید محمدحسین میردوستی رفتند. پدر شهید میردوستی در این دیدار ضمن تشکر از خادمان آستان قدس رضوی برای حضورشان در منزل شهید که عطر و بوی آستان امام رضا(علیه‌اسلام) را با خود آوردند,درباره ویژگی‌های فرزندش گفت که شهید یکی از مواردی که نسبت به آن اهمیت داشت نامش بود و همیشه می گفت من را به نام کامل آقا سید محمدحسین صدا کنید و به این موضوع از کودکی تاکید داشت. نام پرسم, هم نام پدربزرگش بود که  فرد وارسته بود و 98 سال عمر کرد و نماز شب و صبحش بهم متصل بود. محمدحسین از کودکی به مسائل دینی تأکید داشت و می‌گفت "آقاجان باید در زمان مراسمات اماکن مذهبی باشیم."

او به خاطره‌ای از کودکی فرزندش اشاره کرد و گفت که روزی به زیارت امامزاده‌ای در سرخه حصار رفتیم که ایشان با چهار نسب به امام سجاد(علیه‌السلام) می‌رسید, محمدحسین به من گفت "پدر اگر ما بمیریم امام زاده می شویم؟" من از این حرف او متعجب شدم اما چندین سال بعد از این حرف این اتفاق رقم خورد که شهید شود و فرموده امام خمینی(رحمه‌الله‌علیه) به امامزاده عشق تبدیل شود.

پدر شهید میردوستی برنامه‌ریزی در زندگی را از ویژگی‌های فرزندش بشمرد و گفت که همین که تحصیلاتش تمام شد, مشغول به کار شد, سپس ازدواج کرد و صاحب بچه شد و پس از آن نیز صاحب منزل شد و هر آن چیزی که هر جوانی به آن در دنیا آرزو داشت, رسید.

بیشتر بخوانید

او ولایتمداری را از دیگر ویژگی‌های فرزندش برشمرد و عنوان کرد که بود با توجه به اینکه هم دایی و عمویش شهید بودند اما خودش مسیر ولایت را پیدا کرد و در آن قدم گذاشت. در زمان فتنه 88 محمدحسین دبیرستانی بود که یک روز آمد و گفت "آقاجان من رو به بسیج معرفی کن " من گفتم "کسانی هستند که بخواهند برای مقابله با آشوبگران بروند و نیازی به حضور تو نیست اما محمدحسین جوابی به من داد و من را کاملا قانع کرد؛ گفت که "الان بحث ولایت است و من باید مدافع ولایت باشم" و رفت.

پدر شهید میردوستی بیان کرد که محمدحسین فراتر از جامعه فکر می‌کرد و بصیرتی فرای دیگران داشت. زمانی که موضوع سوریه و عراق پیش آمد و خیلی مشتاق بود تا برود, در همان حین مأموریتی برای شمالغرب پیش آمد و قبل از آن دستش شکسته بود, زمانی که متوجه شد باید به مأموریت برود, گچ دستش را زودتر از موعد باز کرد و گفت که اگر بدانند دست من شکسته است نمی‌توانم مأموریت شمالغرب و بعد از آن سوریه را بروم.

او ادامه داد: چون قرار بود محمدحسین به سوریه برود جشن تولد فرزندش محمدیاسا را برای اولین و آخرین بار یکماه زودتر گرفت, موقع شام بود که تصاویر یمن  از تلویزیون پخش شد, او بسیار متأثر شد و گفت "زنده بودن آدم حرام است که کشته شدن  زن و کودک مسلمان بی‌گناه را ببیند  و زنده بماند, اگر من بروم یک محمدیاسا یتیم می شود ولی اگر نروم هزاران کودک دیگر یتیم می شود."

پدر شهید میردوستی گفت که محمدحسین خیلی آرزوی شهادت داشت و شب قبل از شهادتش در جمعی که بچه‌ها بودند  می‌رود و می‌گوید "برای شهید فرداتان جا ندارید؟" بچه ها به او می‌گویند" چه آرزویی داری؟" محمدحسین می‌گوید که " دیگر هیچ آرزویی جز شهادت ندارم".

در ادامه مادر شهید میردوستی قرائت زیارت عاشورا را از جمله اعمال پسرش از کودکی عنوان کرد و گفت که محمد حسین زیارت عاشورا را زیاد می‌خواند و قرائت آن را از کودکی ترک نمی‌کرد و در کودکی سر خواندن زیارت عاشورا بعد از نماز جماعت به امامت پدرش با خواهرش دعوا می‌کرد. از او می پرسیدم که "محمد حسین چرا زیارت عاشورا می‌خوانی؟ در جوابم گفت که "هرکس زیارت عاشورا بخواند شهید می‌شود!" من گفتم "باب شهادت دیگر بسته شده چجوری شهید می‌شوی؟" گفت که " بالاخره شهید می‌شوم" وقتی در روز  عاشورا خبر شهادتش را به‌من دادند, به یاد حرفش افتادم که گفت شهید می‌شوم.او غرق زیارت عاشورا بود و همان در زیارت عاشورا حاجتش را گرفت.

مادر شهید میردوستی با انتقاد از کسانی که می‌گویند بچه‌تان را به کشتن دادید و پول گرفتید, گفت که پسرم با تمام آرزوهایی که داشت از روی ناچاری و بی‌پولی نرفت بلکه داوطلبانه و از روی عشق و علاقه رفت و اینکه می‌گویند آنها بی سواد بودند, اصلا اینطورنبود.

او گفت که وقتی محمدحسین در سوریه بود, همرزمانش تعریف می‌کردند که وقتی به منازلی که تازه از وجود تروریست‌ها پاکسازی شده بود, می رفتیم محمدحسین وقتی لباس کودکان را می دید آنها را می‌بویید و گریه می کرد و می‌گفت" بمیریم برای شمایی که آواره شده‌اید و معلوم نیست الان کجا هستید؟". پسرم چون تکاور بود هیچ کسی یارای مقابله رودرو را با آن  را نداشت و با تیر تک تیرانداز شهید شد و تیر به شاهرگش اصابت کرد و دو دست پسرم قطع شد.

مادر شهید میردوستی با بیان اینکه همه ما بیمه شهدا هستیم گفت که فرزندم 24 ساله شهید شد, گاهی حرف های مردم دلهای ما را می سوزاند اما ما از این مسیری که پسرم رفت, راضی هستیم.

انتهای پیام/

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۲۷
نادر حقانی